60- آيا نگرش جامعه به زن بعد از تشكيل جهموري اسلامي ايران نسبت
به قبل از آن تفاوت پيدا كرده است؟ چگونه؟
جمهوري اسلامي، چون داعيه دار اجراي اسلام و مباني اسلامي بوده و
هست، طبعاً در نگرش به زن و منزلت او و حقوق او، تابع مباني اسلامي است و از اين
جهت با استفاده از زن به عنوان يك پديدة ابزاري و آلت دست براي هوسبازان و طمع
كاران به شدّت مقابله كرد و با بهرهبرداريِ ظالمانهاي كه خصوصاً در خاندان منحوس
پهلوي از زن صورت ميپذيرفت و از او به شكل يك عروسكِ ابزاري براي سلطهجويي و كامطلبي
استفاده ميشد، مبارزه كرد و منزلت واقعي زن در امر تربيت و هدايت نسلهاي بشري
و بروز استعدادهاي فرهنگي و تربيتي را به او نشان داد و در عمل اثبات كرد كه: )مَنْ
عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ
حَياةً طَيِّبَةً).
61- اشتغال زن از نظر اسلام چگونه است و در چه مواقعي ضرورت پيدا
ميكند؟ اگر در جامعه ضرورت دارد، در چه زمينههايي است و علّت آن چيست؟
اشتغال زنان در امور
فرهنگي و تربيتي نظير تدريس و تدرّس[2]،
مشروط بر اينكه در آن گناه نباشد، بي اشكال است و آنچه اشكال دارد، معصيت الهي
است. ولي به طور كلّي بايد توجّه داشت كه اشتغال و واردشدن در امور اجرايي و
مَناصبِ مختلف، نه تنها يك مقام و جايگاه ويژه نيست كه وجود آن موجب افتخار و عدم
يا سلب آن موجب نقصان باشد، بلكه يك امانت و مسئوليّت است و اگر امانت و مسئوليّت
در اختيار شخصي نباشد، نه تنها موجب نقص نيست، بلكه از جهات مختلف، موجب آسايش و
راحتي اوست. البته اگر مسائل مربوط به زنان مثل تعليم آنان يا رسيدگي به امور
پزشكي آنان، به عهدة زنان باشد، معلوم است كه نه تنها هيچ ممنوعيّتي ندارد، بلكه
اولي و بهتر است.
62- آيا در فرهنگ اسلامي، اجازهاي دربارة كاركردنِِ زن در خارج از
خانه صادر شده است؟
اگر احتمال مفسدهاي نباشد و بتواند خود را حفظ نمايد و از وظيفة
خطير و مسئوليّت اصلي خود باز نماند، اشكال ندارد، بهويژه در برخي از امور فرهنگي
و اجتماعي و آموزشي، ولي اجازة خاصّي هم در اين مورد صادر نشده است. البته بايد
توجّه داشت كه كار اساسي زن، يعني ادارة كانون زندگي و تدبير شئون منزل و فرزندان،
مسئوليّتي است كه هيچ عِدل و معادلي ندارد.
63- آيا فرمايش حضرت فاطمه& که: «بهترين چيز براي زن آن است كه نامحرم او را نبيند»،[3] با
رسيدن زن به كمال منافات ندارد؟
برترين كمال براي زنان، عفّت و حيا است و مراعات آنان نسبت به اين
امور، كمالِ روحي آنان را ميافزايد. همچنين گفتة حضرت زهرا& يک جملة اخلاقي و عقلاني است که هرچه تماس دو نامحرم با يکديگر
کمتر باشد، بهتر است.
64- در بعضي از روايات، سپردن مسئوليّتهاي اجتماعي به زنان در
آخرالزّمان نكوهش شده، معني اين سخنان چيست؟
چون غالباً، سپردن مسئوليّتهاي اجتماعي به زنان با مشكلات و
مفاسدي همراه ميشده و اين امر در دنياي امروز هم تجربه شده است، لذا در روايات،
مورد نكوهش واقع شده است. بنابراين اگر زني بتواند اوّلاً به وظيفة خود يعني همسري
و مادري عمل نمايد و ثانياً به وظيفة ديني خود در اجتماع هم بتواند عمل كند، يعني
از اختلاط زن و مرد و از مفاسد احتمالي خود را محفوظ داشته و مقام و منزلت عفّت و
حياي خود را در مقابل نامحرم محفوظ دارد، در اين صورت ميتواند مسئوليّتهاي اجتماعي
را بپذيرد. و البتّه طبيعي است كه پذيرش مسئوليّت اجتماعي با فراهم نمودن شرايطي
كه گفته شد، مشكل است.
65- جايگاه زنان در حكومت جهاني حضرت مهدي)عجّلاللهتعاليفرجه)
چه خواهد بود؟ آيا از آنها در كارهاي اجتماعي هم استفاده ميشود؟
حكومت حضرت بقية الله«ارواحنافداه»، حكومت عدالت بهمعناي حقيقي
است؛ از اينرو هر كسي علاوه بر اينكه حقوق وي به شكل كامل اداء خواهد شد، از
او به نحو عادلانه و در جايگاه حقيقي و واقعي خود، استفاده خواهد گرديد. همچنين
از برخي روايات شريفه، استفاده ميشود که در عصر ظهور، در ميان اصحاب حضرت مهدي«ارواحنافداه»
تعدادي زن نيز حضور دارند و در رکاب حضرت هستند.[4]
66- اگر زن به درجة اجتهاد رسيد، آيا ميتواند به نظر تخصّصي خود
عمل كند و آيا ديگران نيز ميتوانند مثلاً در مسائل ويژة زنان به نظرات او مراجعه
نمايند؟
اگر مجتهد باشد، بايد به نظر اجتهادي خود عمل كند و تقليد براي او
جايز نيست، ولي سِمَت مرجعيّت ندارد و ديگران نميتوانند از او تقليد کنند.
67- حكمت اينكه زن نميتواند مرجع تقليد شود، چيست؟
موقعيّتهاي ويژة تكويني در مرد و زن متفاوت است؛ اين تفاوتها
موجب ميشود كه مرد و زن در بسياري از جهات و از جمله در بخشي از احكام فرعية
الهيّه، با يكديگر مختلف و متفاوت باشند و اين امر، البتّه موجب هيچگونه نقصي
براي زنان نيست؛ زيرا در محدودة آنچه به روح و جان تعلّق دارد، زن و مرد در
دستيابي به بالاترين مراتب كمال روحي، يكسانند، همچنانكه در آيات متعدّدي در
قرآن شريف به آن تصريح شده است؛[5] ولي
در محدودة آنچه از باب امانت و وظيفه و مسئوليّت است، كارها و امور، تقسيم بندي
شده است. مرجعيّت همانند قضاوت و همانند امامت، يك سِمَت اجرايي است و مسئوليّت
اجرايي، يك امانت و وظيفه است كه لوازم مخصوص و متعدّد خود را به همراه دارد كه چهبسا،
بسياري از اين لوازم با آن موقعيّتهاي ويژه، در تضادّ و تنافر است و يا دست كم،
هماهنگ نيست. امّا پشتوانههاي اصلي مرجعيّت يعني «فقاهت» و «عدالت» كه مانند
مرجعيّت، وظيفه و مسئوليّت و امانت نيستند، بلكه اموري هستند كه هر انساني ميتواند
در آن عرصهها، تلاش و کوشش كند، اختصاص به مردان نداشته و در اين امور، مرد بودن شرط
نيست. از همين جهت ملاحظه ميكنيد كه خداوند تعالي در ميان دهها هزار نبيّ و
وصيّ و امام، يك زن قرار نداده است در حاليكه زنان شايسته و عظيمالقدر همانند
حضرت فاطمة زهرا&، يا حضرت خديجه&، يا حضرت مريم& و يا جناب آسيه& كم نبودهاند؛ شخصيّتي همانند حضرت زهرا& برخوردار از مقام كبراي عصمت الهيّه بودهاند و از نظر فضيلت و
شايستگي كمتر از حضرات معصومين( نبودهاند، امّا نبيّ يا امام نبودهاند، اين
مسأله به همان موقعيّتهاي ويژة تكويني زن و مرد كه ريشه در حكمتهاي خداوند متعال
در عرصة خلقت دارد و به همان مسأله ملكيّت و امانت بازگشت دارد. مقام عصمت، مقام
عدالت، مقام فقاهت، مقام اجتهاد، مِلك انسان است و در آن زن بودن و مرد بودن شرط
نيست، ولي سمت پيامبري، سِمَت امامت، سمت قضاوت، سمت مرجعيّت، امانت است و در عهدهدار
شدن مسئوليّت و وظيفه، با توجّه به موقعيّتهاي تكويني، تقسيمبنديهايي انجام
شده است. خداوند متعال در آياتي به همين مطلب گوشزد ميفرمايد؛ از جمله: )نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي
الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ
بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ)[6]. در
اين زمينه توضيحات بيشتري هست كه در اين مجال نميگنجد و ما برخي از اين توضيحات
را در كتاب «خانواده در اسلام» و كتاب «ولايت فقيه و حكومت ديني» آوردهايم.[7] و
نيز توضيحات علمي و فقهي مفصّل با استناد به ادلّة اربعة فقهيّه را در بحث مبسوطي
در کتاب «فقهالولاية و الحکومة الاسلاميّة» آوردهايم.[8]
68- حكمت اينكه زنان نميتوانند مسئوليّتهاي اجتماعي از جمله
قضاوت را بپذيرند، چيست؟
جواب اين سؤال و نظاير آن، از پاسخ سؤال قبل معلوم ميشود و نيازي
به تكرار نيست؛ لكن پذيرفتن برخي از مسئوليّتهاي اجتماعي نظير آموزش و پرورش و
وظايف تعليمي و تربيتي و يا برخي مسئوليّتهاي پزشكي و نظاير آن، اگر در چارچوب
عفاف و عدم اختلاط باشد، نه تنها بسيار خوب و شايسته است، بلكه در برخي از اوقات و
موارد، ضروري و لازم است.
69- از ميان عرفا و علماي اخلاق، آيا زناني بودهاند كه سمت ارشاد
و تربيت را بر عهده داشته باشند؟
در هميشة تاريخ، نقش زنان در امر حياتي ارشاد و تربيت، نقش برجسته
و تعيين كنندهاي بوده است. سهم مادران در موضوع تربيت فرزندان و ارشاد و آگاهي
دادن به آنان، سهم كمي نيست و اگر نگوييم «بالاترين» سهمهاست، دست كم «زيربناييترين»
سهمهاست. و نيز در هميشة تاريخ، بعضي از بانوان علاوه بر اين جهت، مسئوليّت
گستردهتري را ايفاء كردهاند و با برخورداري از دانش و علم و تقوي و تهذيب و عقل
و تدبير، به ارشادها و تربيتهاي وسيعتري پرداختهاند و نام و نقش خود را در
سِمَت استادي و معلّمي، ماندگار ساختهاند و اكنون نيز از اينگونه
زنان در جامعه وجود دارد؛[9] ولي
بايد توجّه عميق داشت كه اينگونه فعّاليّتها نيازمند شرايطي است و خلاصه بايد در
چارچوب همان شاخصههاي مذكور و در چارچوب عفاف كه در عمق جان و فطرت بانوان است،
انجام گيرد و در غير اين صورت، زيان فراواني بر آن مترتّب ميشود، همانگونه كه
نظاير اين مطلب را فراوان ديدهايم.
70- در روايت آمده است که: «لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا
أَمْرَهُمُ امْرَأةً»[10] اين
روايت يعنيچه؟ و دايرة ولايت زن در كجا محدود ميشود؟
در خصوص اينكه چرا زنان نميتوانند منصب ولايت و برخي مناصب ديگر
را عهده دار شوند، قبلاً سخن گفته شد. امّا در خصوص روايت مورد سؤال، بايد گفت كه
تجربة تاريخي هم نشان ميدهد كه هر جا زن ابزار دست دشمنانِ دين و انسانيّت واقع
شده و او را براي كارهايي كه با طبيعت و خلقت و شأن او سازگار نيست، به اجتماع
كشانيدهاند و از جمله منصب حكومت و ولايت را به او سپردهاند، خود و جامعه را به
فساد و تباهي كشيده است. در خصوص اين روايت، توضيحات بيشتري را در کتاب «فقهالولاية»[11] آوردهايم.
71- آيا شركت در نمازهاي جمعه،
جماعات، جلسات عزاداري و سخنراني، براي زنان نيز به اندازة مردان اهميّت و
ثواب دارد؟ اگر جواب منفي است، چرا؟
اوّلاً: وجوب يا استحباب برخي از اموري كه از دوش زنان برداشته شده
است، در حدّ «رخصت» است نه در حدّ «عزيمت» و به تعبير ديگر در حدّ «اجازه» است نه
در حدّ «نهي».[12]
بنابراين در خصوص شركت در نماز جمعه و جماعات، كه در شريعت اسلام از اهميّت بسيار
والايي برخوردار است، به جهت رعايت حال زنان، الزام و ضرورت يا استحباب مؤكّد و
اكيد، برداشته شده است و اين بدين معنا نيست كه اگر زني اين دشواري را تحمّل كرد و
با حفظ شرايط عمومي مانند مراعات عفّت و عدم اختلاط و حشر و نشر با نامحرم، در نماز
جمعه و جماعات حضور يافت، عمل او مقبول نيست و يا فاقد فضيلت است. توجّه به اين
ظرائف براي فهم درست احكام و مباني ديني ضروري است.
ثانياً: در برخي از موارد، نه تنها حضور زن داراي اهميّت و فضيلت
است، بلكه جنبة الزام و ضرورت پيدا ميكند؛ همچنانكه در قضيّة ردّ كِيد اجانب[13] يا
دفاع از ارزشهاي اسلامي و مباني ديني، يا هجرت از سلطة كفر و نظاير آن، فرقي ميان
زن و مرد نيست و به عنوان زندهترين مثال، در قضيّة انقلاب اسلامي ايران و نيز در
تبرّي[14] از
كفر و استكبار و تولّي[15] به
اولياء الهي و حضرات معصومين( كه نماز جمعه و جماعات و عزاداريها و
راهپيماييها از مصاديق بارز آن ميباشد، نه تنها از حضور بانوان منع نگرديده،
بلكه نسبت به آن سفارش و تأكيد ميگردد و البته حفظ شرايط عامّه نظير رعايت عفاف و
عدم اختلاط با نامحرم، ضروري است.
72- طبق برخي از روايات، مساجدِ زنان خانههاي آنهاست، از طرفي
وضع كنوني جهان ميطلبد كه حضور زنان در جوامع چشمگير باشد، در اين باره توضيح دهيد؟
به طور كلّي، اگر احتمال مفسده وجود نداشته باشد و اختلاط ميان زن
و مرد صورت نپذيرد و نياز به بيرون آمدن از منزل و حضور در اجتماع، نياز شخصي يا
اجتماعي باشد، اين حضور اشكال ندارد و آنچه گفته شد، جمع ميان روايات مربوطه است.
73- زن در چه صورتي ميتواند بهعنوان امام
جماعت، اقامة جماعت نمايد؟
از نظر اينجانب، زن ميتواند براي زنها، امامت جماعت كند. البته
برخي از فقهاء و از جمله استاد بزرگوار ما حضرت امام! ـ كه همگان بر نوانديشي و وسعت نظر فقهي ايشان اقرار دارند ـ
همين مقدار را هم اشكال ميكردند.
74- ايجاد مراكز تفريحي يا ورزشي مخصوص خانمها، مانند پارك بانوان
و آزاد بودن آنها در اين اماكن، آيا مورد تأييد است؟
ايجاد اينگونه مراكز كه اختصاص به بانوان دارد، مشروط بر آنكه
احتمال مفسده نداشته باشد و نيز مشتمل بر بدآموزي نباشد، اشكال ندارد.
75- زن از چه راههايي ميتواند براي آيندة خود درآمد تحصيل نمايد؟
آيا تأمين آيندة همسر برعهدة مرد نيست و آيا مرد ميتواند از كسب درآمد همسرش
جلوگيري كند؟
تأمين آتيه براي همه، در چارچوب شرع و عقل،
كار شايستهاي است. و يك مرد مسلمان بايد در سرحدّ امكان به فكر تأمين آيندة همسر
و فرزندان خود باشد. ولي قطع نظر از اين اخلاق اسلامي، تأمين آينده همسر از نظر
فقهي براي مرد واجب نيست. و در مورد كسب درآمد توسّط زن، اگر اين كار احتياج به
بيرون رفتن از منزل داشته باشد، مرد از حيث شرعي ميتواند مخالفت كند، مگر آنكه از
ابتدا شرط شده باشد كه همسر براي كسب درآمد بتواند از منزل خارج شود. لكن چنانكه
بارها گفتهايم اينگونه مسائل در دايرة قانون است و آنچه زيبندة يك مرد و زن
مسلمان است، اين است كه در خانه و زندگي مشترك آنان، اخلاق و عقلانيّت، حاكم باشد
و رفتارهاي اخلاقي و محبّتآميز و معيارهاي عقلي و منطقي، بر قانون مقدّم باشد.
76- حضور بانوان در خيابان به عنوان مسابقات پياده روي، ورزش و
حتّي گاهي رژة خواهران بسيجي به عنوان مانور و همايش، چه حكمي دارد؟
اينگونه امور كه بعضاً از سيماي جمهوري اسلامي هم نمايش داده ميشود،
مشتمل بر بدآموزي است و صحيح نيست. مگر در فرض خاصّي كه عنوان ثانوي بر آن حمل
گردد، مثلاً براي ارعاب دشمن و اعلام آمادگي همة اقشار حتّي زنان براي مقابله با
دشمنان، چنين كارهايي انجام شود.
77- براي ايجاد نشاط و شادابي صحيح در ميان قشر وسيع دختران و زنان
چه بايد كرد؟ چه توصيهاي ميفرماييد؟
اوّلاً: آنچه امروزه عامل مهمّي براي ايجاد بينشاطي و افسردگي
ميان زنان و بانوان محترمه شده است، مسئلة تجمّلگرايي و به اصطلاح معروف زندگي
چشم و هم چشمي است. اگر زندگي بيآلايش جايگزين چنين وضعي شود، بسياري از اين
افسردگيها و نيز مفاسد اجتماعي زايل ميشود.
ثانياً: آنچه اصولاً از نظر مباني ديني موجب افسردگي انسان اعمّ از
زن و مرد است، قطع رابطه يا كاهش رابطه و ارتباط با خداي متعال است. قرآن كريم
در آيات فراواني وعده ميدهد كه اگر رابطة جامعه و فرد با حق تعالي استحكام پيدا
كند، آن جامعه و آن فرد، هيچ گونه ترس و نگراني و اضطراب از آينده و غم و غصّه و
بي نشاطي نخواهد داشت: )أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا
هُمْ يَحْزَنُونَ).
ارتباط دائمي با خداي تعالي موجب امنيّتِ بروني و دروني خواهد شد و
اين وعدة حتمي اوست. البته تفريح سالم مانند ورزش، نرمش و سرگرمي، در صورتي كه
همراه با گناه و معصيت نباشد و مشتمل بر بدآموزي و بيبندوباري نباشد، براي هر
انساني در زندگي لازم است.
78- اخيراً بسيار ديده ميشود به دلايلي از جمله دستمزد پايين و
جلب مشتري، از فروشندگان و كارمندان زن در شركتها، فروشگاهها و كارخانهها استفاده مي شود، آيا اين كار صحيح است؟
اين كار، بسيار ناشايست است و با شخصيّت والاي زن منافات دارد و در
واقع بيحرمتي به منزلت زن در جامعه است، علاوه بر اينكه در بسياري از موارد، موجب
پيدايش فساد اخلاقي ميشود.
79- چگونه حضرت زهرا& با اين عظمت معنوي و فضايل بيشمار
ميتوانند براي دختران جوان و جامعة ما الگوي واقعي باشند؟
نبيّ مكرّم$ و اهل بيت معظّم ايشان خصوصاً حضرت زهرا&، همگي، سرمشق يك انسان مسلمان واقعي هستند و
سيره و روش آنها، بايد سرلوحة عمل مسلمين قرار گيرد.
حضرت زهرا& نه تنها اُسوه و سرمشق حقيقي همة زنان و
دختران هستند و از اين جهت به ايشان «سيّدة نساء العالمين ـ سرور بانوان عالميان
گفته شده»، بلكه اُسوة حسنة همة انسانها و حتّي اسوة حسنة ائمّة طاهرين( ميباشند. اساساً در فرهنگ قرآن كريم، اگر
انساني وارسته شد، اسوة ديگر انسانهاست و فرقي ميان زن و مرد نيست. زن خوب،
الگوي همة انسانها چه زنان و چه مردان است،
چنانكه مرد خوب هم، الگوي همة انسانها چه مردان و چه زنان است.
سرمشق گرفتن
از فاطمة زهرا& در زندگی، مایة نجات در روز قیامت و محشر
خواهد بود، چنانچه اقتدا به نبیِّ اکرم$ نیز چنین است: )لَقَدْ
كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ
وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ).
امیدواری به
رحمت پرودگار در آخرت، به الگوپذیری ما از وجود رسول اکرم$ و دختر گرامیشان در دنیا بستگی دارد. تنها شعار دوستی حضرت زهرا& و ائمّة معصومین( کافی نیست و تا وقتی به روش و منش آنان عمل نکنیم، نمیتوانیم خود
را پیرو واقعی ایشان و اقتدا کنندة به آنان بدانیم. در آیات شریفة قرآن کریم نیز
معمولاً هرجا سخن از ایمان )چه با زبان و چه با قلب) به میان میآید، پس از آن عمل
صالح را بیان فرموده است: )الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات).
این آیات به ما میفهماند که دوستي حضرت زهرا& فقط به وسیلة ابراز و اظهار
زبانی و حتّی قلبی نیست، بلکه در کنار این ابراز احساسات و اظهار محبّتها، باید
در عمل نیز حرف خود را به اثبات برسانیم، همانطور که وقتی ادّعای ایمان میکنیم،
باید با عمل صالح خود، آن را تأیید و تثبیت نماییم.
هر کسی میخواهد
ایمانش کامل باشد، باید در دل تا سرحد عشق اهلبیت( را دوست بدارد و تا سرحدّ عشق، به ایشان اظهار محبّت کند و در
کنار ابراز مودّت و محبّت، سيرة آن بزرگواران را سر لوحة زندگی خويش قرار دهد و
در عمل، خود را شبيه ايشان سازد و در حقیقت اسوه و الگوی او در زندگی، اهل بیت( باشند. البته به تعبیر اميرالمؤمنين على% ما نميتوانيم دقيقاً مانند ايشان زندگي
کنيم و رفتار نماييم، ولي ميتوانيم با پارسايى، تلاش و کوشش، پاكدامنى و عفّت و
درستى ورزيدن، آنان را ياري کرده و اینگونه به خاندان وحى، شباهتی پيدا كنيم: «أَلَا
وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَي ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ
اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد».[21] خلاصه، اگر
خود را شيعه، پیرو و محبّ اهل بیت( مىدانيم- كه قطعاً مىدانيم- باید از نظر
عمل نيز شباهتى ميان خود و ایشان ایجاد نماییم. کسی که نمیتواند به اندازة حضرت
زهرا& از شب تا به صبح عبادت کند،[22] دست کم در
انجام نماز شب و نماز اوّل وقت و باجماعت، کوشا باشد. در رعایت عفاف و حجاب، خود
را به حضرت زهرا& نزدیک کند. و بالأخره بهقدر توانايى، از
سيرة معصومين( خصوصاً حضرت زهرا& سرمشق بگيرند و خود را به آنان شبيه كنند.
آیا شیوۀ
زندگی امروز مردم، وضعیت حجاب جامعه، اختلاط بین زن و مرد در خیابانها، جشنهای
عروسی و فساد اخلاقی موجود در جامعه، با شیوۀ زندگانی حضرت زهرای مرضیه& قابل قیاس است یا خیر؟ آیا کردار و گفتار
جامعه به حضرت زهرا& شباهت دارد یا خیر؟ اگر شباهت ندارد، جامعه
و مردم باید بدانند که در قیامت، نميتوانند از برکات حضور و شفاعت ایشان بهرهمند
گردند و این همان شقاوت ابدی است.
80- آيا تحصيل خواهران در حوزههاي علميه خواهران مورد تأييد است؟
تا چه مراحلي؟ پرداخت شهريه از وجوهات به ايشان چه حكمي دارد؟
تحصيل معارف ديني و علوم اسلامي، براي زنان با حفظ شرايط عمومي،
جايز و بلكه كار خوب و پسنديدهاي است؛ ولي فعلاً نواقصي دارد كه اميد است با همّت
مسئولان مربوطه، نواقص آن مرتفع شود. استفاده از شهرية وجوهات شرعيّه هم تابع
شرايط مربوطه است.
[13]. مقابله با مکر دشمن.
. احزاب / 21: «مسلّماً براي شما در زندگي رسول
خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا
را بسيار ياد ميكنند.»
. در روايات آمده است حضرت زهرا& به اندازهاي به نماز ميايستادند که پاهاي
مبارکشان ورم ميکرد: ر.ک: بحارالأنوار،
ج 43، ص 76.